خلاصه فصل دوم قبول میکنم ( قسمت دوم )

یه روز صنم خیلی تصادفی از خونه ی آهیل سر در میاره . سرخدمتکار اونجا " لطیف " ( یه زن كه كپ مرد است ) منتظر اشپز جدید بوده وقتی صنم رو میبینه  فکر میکنه اون آشپز جدیده و بدون اینکه بهش فرصت حرف زدن بده میبردش سر کار و براش توضیح می ده كه هر بار اهیل زنگ زد باید سریع بری پیشش و ببینی چی می خواد صنم هم قبول می كنه و مشغول كار میشه بی خبر از اینکه اونجا خونه آهیله  بعد مدتی آهیل رو میبینه و میشناسه وخودشو مخفی می كنه و یك بار أهیل زنگو میزنه و میگه اب میوه می خواد و صنم صورتشو می پو شونه و میره اهیل داشته تو استخر اب تنی می كرده و لباس تنش نبوده صنم هم هول می كنه و میاد بیوفته اهیل سریع می گیرش و اهنگ مخصوص پخش میشه و اهیل خوب دقت می كنه و می فهمه اون صنمه و اونو میبره تو اتاق و پرتش می كنه رو تخت و میگه كه این جا چی كار می كنه و می گه كه تو اومدی انتقام بگیری و از خونه پرتش می كنه بیرون و پول صنم رو هم نمیده پسره ی بیشعوور ریحان هم اونجا بود و از رفتار اهیل بدش میلاد و میره پول صنم رو میده   

 صنم میخواد سوار اتوبوس بشه و برگرده شهرش که همزمان دلشاد از اتوبوس پیاده میشه همدیگه رو میبینن و صنم میره بغل دلشاد و دلشاد بهش می گه كه چرا این كارو كرده و اومده دنبالش كه برش گردونه و یهو دلشاد حالش بد می شه و از هوش میره صنم خیلی میترسه و میبرنش بیمارستان و گفته میشه باید عمل بشه با یه مبلغ زیاد و تا پول رو ندن عملش نمی كنن صنم خیلی ناراحت میشه ولی اخر صندوق دار می گه پول پرداخت شده و صنم فكر می كنه ریحان كه دوست أهیله پول رو داده ولی می فهمه كه اهیل داده و میره پیشش و ازش معذرت خواهی می كنه و می گه از حرف هایی كه زده متأسفه ( موقعی كه از خونه انداختش بیرون گفت كه مادرش درست تربیتش نكرده )ولی نظرم درباره تو عوض نشده 

آهیلم عصبانی میشه و میگه در حقیقت  اینکارو کرده که تو رو تحقیر کنه ومدیون خودش کنه . صنمم میگه من این پول و بهت بر می گردونم آهیل میگه اگه به پام بیوفتی وعذر خواهی کنی میتونی بری اما صنم قبول نمیکنه میگه عوضش برات کار میکنم تا غرضمو بدم  آهیل شرط میذاره که اگه اشتباه کنه با هر اشتباه یه بطری رو میشکنه ( كلا چهار تا بطری بوده ) و وقتی همه بطریها تموم بشن اون شرطو باخته وباید زانو بزنه و طلب بخشش کنه و دلشاد هم رفته خونه  خواهر زاده ش ( مونیسا) مونده . مونیسا آدم جالبی نیست . شوهرشم یه مرد هوس بازه بعد مدتی هایا هم میاد پیش دلشاد و مونیسا هم چون می دونسته هایا كرولاله می گه خودش كم بود دختراشم اورده هایا رو مجبور میکنه در عوض اقامت تو اون خونه کار کنه 

أزهر پسر دایی آهیل هم که کلاهبرداره. خودشو دکتر جا زده ومیخاد با یه دختر خوب وساده به اسم اسما ازدواج کنه.آهیل صنم رو تو شرایط سخت قرار میده تا غرورشو خرد کنه وتحقیرش کنه یه روز به صنم می گه من ساعت مو میندازم تو اب و تو باید تو یه دقیقه بیاریش اگه اینكاروبكنی أزادی   فكر می كنم اهیل می دونسته كه صنم شنا یاد نداره و صنم هم قبول می كنه و میپره تو اب و اهیل میبینه از یه دقیقه گذشته و به استخر نگاه می كنه و صنم رو نمی بینه و میپره تو اب كه نجاتش بده و میارش بالا و صنم نفسش بالا نمی اومد و چسبیده بود به اهیل و باز اهنگ و یه ده دقیقه ای فیس تو فیس شدن صنم به خودش میاد می بینه ساعت دستشه اما چون ساعت شكسته بوده اهیل قبول نمی كنه و اولین بطری رو میشكونه

یه روز اهیل مهمون های خارجی داره و صنم هم كه طرز استفاده از وسائلین مثل مایكروویو رو نمی دونسته از خواهر اهیل شازیه میپرسه كه ظرف فلزی بزاره تو. مایكروویو یا پلاستیكی و شازیه هم از قصد بهش اشتباه میگه و همون موقع اهیل میاد و یهو مایكروویو اتیش میگیره و اهیل عصبانی میشه و میاد كه باز صنم رو دعوا كنه كه میبینه دست صنم سوخته صنم دنبال زرد چوبه می گرده كه بزاره رو دستش اهیل كه می بینه و دست صنم رو میبره زیر اب و صنم گیرش می گیره و اهیل میره واسش پیدا میاره و میده بهش اما چون دست صنم سوخته بود نمی تونه درشو باز كنه و اهیل میاد و كمكش می كنه و باز یه یك ساعتی صحنه رو اوناست و اهیل باز عصبانی میشه و بهش می گه حالا باید واسه مهموما غذا از بیرون سفارش بدم و میره  بعد مهمونا میان و .....